کد مطلب:88700 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:529
1- موجب حقارت انسان در قیامت می شود و این مطلب در حدیث امام باقر (ع) گذشت كه فرمودند: «كثره الضحك تترك العبد حقیرا یوم القیامه».[1]. 2- موجب مرگ قلب می شود، رسول گرامی فرمودند: «ایاك و كثره الضحك [صفحه 580] فانه یمیت القلب، از خنده زیادی بپرهیزید كه قلب را می میراند».[2] مولی علی (ع) نیز فرمودند: «كثر ضحكه مات قلبه، كسی كه خنده اش زیاد شود، قلبش مرده است.»[3]. 3- موجب محو ایمان می شود: رسول گرامی فرمودند: «كثره الضحك یمحو الایمان، خنده ی زیاد ایمان را محو می كند.»[4]. 4- موجب از بین رفتن هیبت و وقار انسان می شود. مولی علی (ع) می فرمایند: «من كثر ضحكه ذهبت هیبته كسی كه خنده ی او زیاد شود، هیبت و ابهت او می رود.»[5]. در جای دیگر می فرمایند: «كثره ضحك الرجل تفسد وقاره، زیادی خنده مرد، وقار او را فاسد می كند.» 5- خنده ی زیاد موجب وحشت همنشین و زشت كردن رهبر و رئیس می شود: امام متقیان علی (ع) می فرمایند: «كثره الضحك یوحش الجلیس و یشین الرئیس»[6]، خنده ی زیادی اعتماد دوست و همنشین انسان را نسبت به انسان كم و موجب وحشت او در همنشینی می شود، زیرا زیاد خندیدن مناسب انسان عاقل و متین نیست و موجب بی وقاری رهبر می گردد. 6- خنده ی مستانه موجب گریه ی در قیامت و گریه بر گناه مایه ی سرور و خنده در قیامت است. امام صادق (ع) فرمودند: «كم ممن اكثر ضحكه لا عبا یكثر یوم القیامه بكاوه و كم ممن اكثر بكائه علی ذنبه خائفا یكثر یوم القیامه فی الجنه سروره و ضحكه»، چه بسیار از كسانی كه خنده را از روی بازی و شوخی زیاد كردند و روز قیامت گریه ی آنها زیاد است و چه بسیار از كسانی كه گریه بر گناهشان را از روی ترس از مقام خداوندی زیاد كردند و در روز قیامت در بهشت، سرور و خنده ی آنها زیاد [صفحه 581] می شود».[7]. آری از خنده ی مستانه و قهقهه بپرهیزید، و بالاتر از این خود شما نیز سخنی نگوئید و كاری نكنید كه دیگران این گونه بخندند به اصطلاح خود را دلقك بی خبران نكنید! رسول گرامی (ص) فرمودند: «ان الرجل لیتكلم بالكلمه فی المجلس لیضحكهم بها فیهوی فی جهنم ما بین السماء و الارض، مردی در مجلسی به كلمه ای تكلم می كند، تا حاضرین را با آن كلمه بخنداند ولی خودش در جهنم میان آسمان و زمین رها می شود.»[8]. در جای دیگر فرمودند: «وای بر كسی كه سخن می گوید و دروغ می گوید، تا عده ای را بخنداند، وای بر او وای بر او!»[9]. مولی علی (ع) می فرمایند: «ایاك ان تذكر من الكلام ما كان مضحكا و ان حكیت ذلك عن غیرك، بپرهیز از ذكر كردن كلامی كه خنده آور باشد، گرچه از دیگری آن را حكایت كنی»![10]. امام صادق (ع) نقل می كنند، در مدینه (در زمان امام سجاد (ع) مردی بود یاوه گو كه كار او خنداندن مردم بود. امام سجاد فرمودند: این مرد مرا خسته كرده كه به او بخندم، روزی آن حضرت با غلامان عبور می كردند و این مرد آمد و عبای حضرت را از پشت سر برداشت و رفت، حضرت ملتفت نشدند ولی غلامان ملتفت شده و او را دنبال كرده و عباء را از او گرفته و نزد حضرت آوردند، حضرت فرمودند این كه بود، گفتند: این مرد یاوه گو و مزاح كننده ای است كه مردم را می خنداند، فرمودند به او بگوئید: «ان [صفحه 582] لله یوما یخسر فیه المبطلون، برای خداوند روزی است كه افراد یاوه گو در آن روز در خسران و زیانند!»[11]. مولی علی (ع) در جمله ی بسیار جالبی می فرمایند: «و قروا انفسكم عن الفكاهات و مضاحك الحكایات و محال الترهات، وقار خود را نسبت به فكاهیات و حكایات خنده آور و محلهائی كه سخنان باطل گفته می شود حفظ كنید»[12] و با زیاده روی در اینها شخصیت خود را خدشه دار مگردانید. مرحوم الهی، در ذیل این فراز (و ان ضحك لم یعل صوته) چنین می سراید: و گر خندد چو گل خندد در این باغ غنچه لب گشاید در تبسم كه لبخند نهان خوش چون ربابست لب خندان خوش است اما نه چندان بخند ای نازنین لیك بیندیش ببین در قهقهه كبك خرامان حكایت شنیدم طرفه كبك كوهساری به خنده كوه را رقصان همی خواست به دشت از قهقهه آن كبك دلشاد گرفت آن كبك خندان را به چنگال مبادا ناگهان باز شكاری در این محفل تو چون شمع ای خردمند كه می ترسم ز لبخند فزونت [صفحه 583]
در روایات به تعدادی از آنها اشاره شده كه از آن جمله:
نه آشوب افكند در باغ چون زاغ
كه آرد بلبلان را در ترنم
چو خنده صبحدم كز آفتابست
گل از خنده خزان گردد ببستان
كه لبخند فزون دل را كند ریش
كه چشم باز بروی گشت خندان
خرامان بود چون زیبا نگاری
نشاطش می فزود و غصه می كاست
ز بالا، شاهبازی دیده بگشاد
ز بهر طعمه بشكستش پر و بال
كند بازی به كبك كوهساری
به جان سوز و به لب آهسته می خند
فلك چون غنچه سازد غرق خونت
صفحه 580، 581، 582، 583.